هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و اشتیاق خود به معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که با وجود تمام سختی‌ها و ملامت‌ها، عشق او را قوی و مقاوم نگه می‌دارد. او از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر روح و جان خود سخن می‌گوید و اعلام می‌کند که هیچ ترسی از دشمنان ندارد زیرا عشق به معشوق به او قدرت می‌بخشد.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

شمارهٔ ۴۴۵

از نایره شوقت در دل شرری دارم
با طلعت خورشیدت عشق و نظری دارم

از ظلمت زلف تو، با شعشعه رویت
از راه بری باشم، گر راهبری دارم

در صورت آب و گل گر هست ملامتها
در خلوت جان و دل زیبا قمری دارم

غم نیست اگر تن را صد بار بسوزانی
در بحر محیط جان والاگهری دارم

ذرات همه عالم، گر خصم شود با من
از خصم چرا ترسم؟ من هم جگری دارم

عشقست مرا چاره، من بیدل و آواره
بیچاره نخواهم شد، چون چاره بری دارم

قاسم همه جوهرها از کان تو آوردست
ای دوست، بحمدالله، کز بحر بری دارم
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.