هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساس سرگردانی و بی‌قراری خود در جستجوی خداوند می‌گوید. او با بیان ناتوانی خود در درک ذات الهی، از عشق و تمنای دیدار پروردگار سخن می‌گوید و بر ایمان و توکل خود تأکید می‌کند. در نهایت، او از جدایی از معشوق (خداوند) اظهار حیرت و اندوه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و شناخت نسبتاً عمیق از مفاهیم مذهبی و عرفانی دارد. همچنین، استفاده از صنایع ادبی و زبان شعر کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز باشد.

شمارهٔ ۴۵۳

من بیچاره سودا زده سرگردانم
که باوصاف خداوند سخن چون رانم؟

من و توحید تو؟هیهات! دلم می لرزد
این قدر بس که حدیثت بزبان می رانم

کردگارا، ملکا، پادشها، دیانا
چونکه بی چونی، من چون ترا چون دانم؟

نظری کن ز سر لطف، که عمریست که من
در بیابان تمنای تو سرگردانم

با هر جودی و قیوم وجودی بیقین
«حسبناالله کفی » قاعده ایمانم

همجی کرد سئوالی که: بگو حق بکجاست؟
گفتم: آخر همه جا، در همه جا می دانم

من بسامان صفات تو کجا ره یابم؟
عاجزم، خسته دلم، بی سر و بی سامانم

گر قبولم کنی از لطف و کرم یک نفسی
همه اقبال جهان را بجوی نستانم

همه جا، از همه رو، روی تو در جلوه گریست
مصحف روی ترا از همه رو می خوانم

چند روزیست که قاسم ز تو ماندست جدا
بس عجب مانده ام، ای دوست، عجب می مانم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.