۱۷۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۶۴

در مسجد و در کعبه و بت خانه دویدیم
هرجا که رسیدیم بجز یار ندیدیم

عمری پس این پرده پندار بماندیم
چون روی تو دیدیم ز پندار رهیدیم

دیدار عزیز تو، که آن مقصد اقصاست
صد شکر که دیدیم و بمقصود رسیدیم

ما کشته شمشیر غم عشق تو گشتیم
المنة الله که سعیدیم و شهیدیم

ما را چه غم از حرفک و چربک؟ که درین راه
در جوش صفاهای تو چون خم نبیدیم

دیدیم که این خرقه ما هستی راهست
از دست تو این خرقه بصد پاره دریدیم

در حضرت او یا رب بسیار بکردیم
لبیک حق از کعبه و بت خانه شنیدیم

هر روز از آن یار سلامی و کلامیست
از بی خردی عاشق این کهنه قدیدیم

چون قاسمی ار یک نفسی روی تو بینیم
شیخیم و امامیم و مرادیم و مریدیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.