هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از جستجوی معنوی و عشق الهی سخن میگوید. شاعر در مکانهای مقدسی مانند مسجد، کعبه و بتخانه به دنبال معشوق (خدا) میگردد، اما در نهایت درمییابد که حقیقت در دیدار با یار (خدا) نهفته است و از پندارها رها میشود. او شکرگزار رسیدن به مقصود است و خود را شهید عشق الهی میداند. شاعر از تعلقات دنیوی مانند خرقهی صوفیانه میگذرد و به حقیقت عشق میرسد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل شعر نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی و اصطلاحات صوفیانه دارد.
شمارهٔ ۴۶۴
در مسجد و در کعبه و بت خانه دویدیم
هرجا که رسیدیم بجز یار ندیدیم
عمری پس این پرده پندار بماندیم
چون روی تو دیدیم ز پندار رهیدیم
دیدار عزیز تو، که آن مقصد اقصاست
صد شکر که دیدیم و بمقصود رسیدیم
ما کشته شمشیر غم عشق تو گشتیم
المنة الله که سعیدیم و شهیدیم
ما را چه غم از حرفک و چربک؟ که درین راه
در جوش صفاهای تو چون خم نبیدیم
دیدیم که این خرقه ما هستی راهست
از دست تو این خرقه بصد پاره دریدیم
در حضرت او یا رب بسیار بکردیم
لبیک حق از کعبه و بت خانه شنیدیم
هر روز از آن یار سلامی و کلامیست
از بی خردی عاشق این کهنه قدیدیم
چون قاسمی ار یک نفسی روی تو بینیم
شیخیم و امامیم و مرادیم و مریدیم
هرجا که رسیدیم بجز یار ندیدیم
عمری پس این پرده پندار بماندیم
چون روی تو دیدیم ز پندار رهیدیم
دیدار عزیز تو، که آن مقصد اقصاست
صد شکر که دیدیم و بمقصود رسیدیم
ما کشته شمشیر غم عشق تو گشتیم
المنة الله که سعیدیم و شهیدیم
ما را چه غم از حرفک و چربک؟ که درین راه
در جوش صفاهای تو چون خم نبیدیم
دیدیم که این خرقه ما هستی راهست
از دست تو این خرقه بصد پاره دریدیم
در حضرت او یا رب بسیار بکردیم
لبیک حق از کعبه و بت خانه شنیدیم
هر روز از آن یار سلامی و کلامیست
از بی خردی عاشق این کهنه قدیدیم
چون قاسمی ار یک نفسی روی تو بینیم
شیخیم و امامیم و مرادیم و مریدیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.