هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر این است که شاعر در تمامی تجربیات و مکانهای مختلف، تنها جمال و عشق معشوق را دیده و هیچ چیز دیگری برایش ارزشمند نبوده است. او در همه جا، از بازار جهان تا صومعه و دیر، تنها یاد و حضور معشوق را حس کرده و هیچ طلب و مطلوبی جز او ندیده است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد و نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از ادبیات و فلسفه عرفانی دارد.
شمارهٔ ۴۶۶
در دور رخت یک دل هشیار ندیدیم
جز روی خوشت مشرق انوار ندیدیم
بردیم ببازار جهان گرامی
غیر از غم عشق تو خریدار ندیدیم
مطلوب کسی نیست بغیر از تو درین راه
وین طرفه که غیر تو طلب کار ندیدیم
از ظلمت و از نور گذشتیم بیک بار
غیر از تو کسی عالم اسرار ندیدیم
بردار تو منصور عجب گفت که: هیهات؟
دیار بغیر از تو درین دار ندیدیم
در صومعه و دیر مغان هیچ کسی را
بی یاد تو در خرقه و زنار ندیدیم
خود کشته ای قاسم را، خود تعزیه داری
ای یار، بعیاری تو یار ندیدیم
جز روی خوشت مشرق انوار ندیدیم
بردیم ببازار جهان گرامی
غیر از غم عشق تو خریدار ندیدیم
مطلوب کسی نیست بغیر از تو درین راه
وین طرفه که غیر تو طلب کار ندیدیم
از ظلمت و از نور گذشتیم بیک بار
غیر از تو کسی عالم اسرار ندیدیم
بردار تو منصور عجب گفت که: هیهات؟
دیار بغیر از تو درین دار ندیدیم
در صومعه و دیر مغان هیچ کسی را
بی یاد تو در خرقه و زنار ندیدیم
خود کشته ای قاسم را، خود تعزیه داری
ای یار، بعیاری تو یار ندیدیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.