هوش مصنوعی:
این متن شعری است که دربارهی سختیها و چالشهای زندگی صحبت میکند. در ابتدا، کودکی که با خار بزرگی در پایش مواجه میشود و گریه میکند، نمادی از اولین تجربههای دردناک زندگی است. مادرش به او یادآوری میکند که این تنها آغاز راه است و زندگی پر از فراز و نشیبهایی است که باید از آنها عبور کرد. شعر تأکید میکند که بدون تجربهی سختیها، نمیتوان به بلوغ و موفقیت رسید. همچنین، این متن به اهمیت پایداری و عزم قوی در مواجهه با مشکلات اشاره میکند و بیان میکند که تفاوتی ندارد چه تعداد مشکل پیش رو باشد، مهم این است که با اراده و استقامت به جلو حرکت کرد.
رده سنی:
14+
این متن مفاهیم عمیق و فلسفی دربارهی زندگی و چالشهای آن را مطرح میکند که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر میتوانند با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند و از آنها برای رشد شخصی خود استفاده کنند.
رنج نخست
خلید خار درشتی بپای طفلی خرد
بهم برآمد و از پویه باز ماند و گریست
بگفت مادرش این رنج اولین قدم است
ز خار حادثه، تیه وجود خالی نیست
هنوز نیک و بد زندگی بدفتر عمر
نخواندهای و بچشم تو راه و چاه، یکیست
ز پای، چون تو در افتادهاند بس طفلان
نیوفتاده درین سنگلاخ عبرت، کیست
ندیده زحمت رفتار، ره نیاموزی
خطا نکرده، صواب و خطا چه دانی چیست
دلی که سخت ز هر غم تپید، شاد نماند
کسیکه زود دل آزرده گشت دیر نزیست
ز عهد کودکی، آمادهٔ بزرگی شو
حجاب ضعف چو از هم گسست، عزم قویست
بچشم آنکه درین دشت، چشم روشن بست
تفاوتی نکند، گر ده است چه، یا بیست
چو زخم کارگر آمد، چه سر، چه سینه، چه پای
چو سال عمر تبه شد، چه یک، چه صد، چه دویست
هزار کوه گرت سد ره شوند، برو
هزار ره گرت از پا در افکنند، بایست
بهم برآمد و از پویه باز ماند و گریست
بگفت مادرش این رنج اولین قدم است
ز خار حادثه، تیه وجود خالی نیست
هنوز نیک و بد زندگی بدفتر عمر
نخواندهای و بچشم تو راه و چاه، یکیست
ز پای، چون تو در افتادهاند بس طفلان
نیوفتاده درین سنگلاخ عبرت، کیست
ندیده زحمت رفتار، ره نیاموزی
خطا نکرده، صواب و خطا چه دانی چیست
دلی که سخت ز هر غم تپید، شاد نماند
کسیکه زود دل آزرده گشت دیر نزیست
ز عهد کودکی، آمادهٔ بزرگی شو
حجاب ضعف چو از هم گسست، عزم قویست
بچشم آنکه درین دشت، چشم روشن بست
تفاوتی نکند، گر ده است چه، یا بیست
چو زخم کارگر آمد، چه سر، چه سینه، چه پای
چو سال عمر تبه شد، چه یک، چه صد، چه دویست
هزار کوه گرت سد ره شوند، برو
هزار ره گرت از پا در افکنند، بایست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
۱۲۷۶
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:رفوی وقت
گوهر بعدی:روباه نفس
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۳۹۹/۸/۱۸ ۲۱:۳۶
معنیهزارکوهگرتسدرهشوندبرو