هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه و عرفانی بیانگر وابستگی کامل شاعر به معشوق (الهی) است. او اعلام میکند که جز معشوق هیچ کس و هیچ چیز دیگری ندارد و عشق را تنها هنر خود میداند. شاعر با وجود آگاهی از عقل معاد، عقل معاش را نادیده میگیرد و خود را سرشار از عشق و مستی معنوی میداند.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مفاهیم عرفانی عمیق و استعارههای پیچیده است که درک آنها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد.
شمارهٔ ۴۷۱
غیر از تو کس دگر نداریم
وز تو نفسی بسر نداریم
ماییم و دلی بهر دو عالم
جز کوی تو مستقر نداریم
گویند که: عشق عار و عیبست
ما خود بجز این هنر نداریم
با عقل معاد آشناییم
این عقل معاش اگر نداریم
ما عاشق جلوهای یاریم
والله که سر سفر نداریم
مالامالست جام توحید
ما باده مختصر نداریم
قاسم ز غم تو بی خبر شد
شاید، که ز خود خبر نداریم
وز تو نفسی بسر نداریم
ماییم و دلی بهر دو عالم
جز کوی تو مستقر نداریم
گویند که: عشق عار و عیبست
ما خود بجز این هنر نداریم
با عقل معاد آشناییم
این عقل معاش اگر نداریم
ما عاشق جلوهای یاریم
والله که سر سفر نداریم
مالامالست جام توحید
ما باده مختصر نداریم
قاسم ز غم تو بی خبر شد
شاید، که ز خود خبر نداریم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.