هوش مصنوعی: این متن به موضوعاتی مانند عشق، رنج، امید، و توکل به خدا در مسیر زندگی می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که گرچه همه در نهایت می‌میریم، اما امیدوار است به مقصود برسد بدون آنکه به دیگران آسیب بزند. او به خطرات راه آگاه است اما با توکل به خدا پیش می‌رود. همچنین، از توفان درونی و درد هجران سخن می‌گوید و امید به نجات دارد. در پایان، عاشق از معشوق می‌خواهد که به جای دیگری نگاه نکند، زیرا همه چیز در اوست.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به رنج و توفان درونی نیاز به درک بالاتری از احساسات و تجربیات زندگی دارد.

شمارهٔ ۴۷۶

گرچه در طور شریعت همه مأمورانیم
لیک در غور حقیقت همه ما میرانیم

هست امیدی که بناگاه بمقصود رسیم
که درین راه نرنجیم و نمی رنجانیم

گرچه راه خطرست این و توکل کردیم
مرکب جان بسرکوی بلا می رانیم

ناصحا، در شب و در روز دعا می گوییم
تا بری از سر ما سایه، که ما مستانیم

موج توفان ز دلم خاست، چه سازم؟ چه کنم؟
که درین موج بلا غرقه این توفانیم

هست امیدی که بفریاد رسی این جان را
آن زمانی که ز هجران تو اندر مانیم

گفت دلدار که: قاسم، منگر جای دگر
همه ماییم، اگر درد، اگر درمانیم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.