هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر درد و شوق عاشق در فراق یار است. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند «مصحف حسن»، «خط غبار»، و «سرو جویبار»، به توصیف زیبایی معشوق و بی‌قراری خود می‌پردازد. او از بی‌عدالتی روزگار و انتظار طولانی شکوه می‌کند و در نهایت، از شرم حضور در مقابل یار سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۸۲

ماه عیانست روی یار چه گویم؟
درصفت حسن آن نگار چه گویم؟

مصحف حسنت بخط خوب غبارست
من صفت آن خط غبار چه گویم؟

سوخت دل و جان بی قرار مرا عشق
از دل و از جان بی قرار چه گویم؟

درد دل عاشقان شمار ندارد
از غم و اندوه بی شمار چه گویم؟

عمر عزیزم در انتظار تو بگذشت
از ستم روز انتظار چه گویم؟

نیست مداری زمانه را بحقیقت
قصه این دار بی مدار چه گویم؟

خشک شد این جویبار و سرو خرامان
پس صفت سرو جویبار چه گویم؟

کرد رقیب از وصال یار سؤالی
من صفت گنج را بمار چه گویم؟

دی بکرم گفت یار: قاسم ما کو؟
آب شدم من ز شرم یار، چه گویم؟
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.