هوش مصنوعی: این متن یک شعر عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از ساقی (معشوق یا پیر معنوی) درخواست می‌کند تا با دادن جامی از شراب (نماد عشق یا معرفت) دل و جان او را از غم رها کند. شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق سخن می‌گوید و اظهار می‌دارد که توصیف حسن او دشوار است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند 'شراب' و 'ساقی' ممکن است نیاز به توضیح داشته باشد تا به درستی فهمیده شود.

شمارهٔ ۴۹۹

ای ساقی دل و جان، ای نور چشم اعیان
ما توبها شکستیم، جامی بیار پنهان

ای آرزوی جانها، ای راحت روانها
یک دم بیا و بنشین، جامی بده و بستان

جامی دو سه بما ده، دل را ز غم رها ده
ای چشم پرفریبت سر خیل ترکتازان

زنهار! تانبازی منصوبه تصرف
کین جاست غرقه در خون جان و دل عزیزان

ای جان جان جانان، ای روح و راحت جان
ما را ز خویش بستان، زان غمزه های فتان

ما خوار و زار ماندیم، در انتظار ماندیم
یا برقعی برافگن، یا زلف را برافشان

قاسم چگونه گوید اوصاف حسن رویت؟
ماهیست در ثریا، لعلیست در بدخشان
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.