هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق عمیق و بی‌پایان شاعر به معشوق است. شاعر از عشق به عنوان دریایی بی‌کران یاد می‌کند که هیچ پایانی ندارد و تمام وجودش را فرا گرفته است. او تأکید می‌کند که دلش هرگز از کوی معشوق دور نخواهد شد و همه‌جا نشانه‌های این عشق را می‌بیند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۵۰۱

این چنین مست و معربد بکجا؟ ای دل و جان
که فدای قدمت باد همه جان و جهان

همچو تو یار نبودست بعالم کس را
همه بینی، همه دانی، همه جانی، همه جان

ما بهر جای که بودیم و بهر نشائه که بود
عاشق روی تو بودیم بپیدا و نهان

دلم از کوی تو هرگز نرود جای دگر
عشق تو دار امان آمد و دریای عمان

ما درین بحر فنا گرچه شناور گشتیم
عشق دریای محیطست، ندارد پایان

همه جا قصه این عشق معربد دیدم
جمله آفاق بگشتم، ز کران تا بکران

قاسم، از کوی خرابات چه دیدی؟ برگوی
همه دلها متأله، همه جانها حیران!
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.