۱۷۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۰۸

بیا، که عشق برافراخت سنجق سلطان
بیا، که شهر شد ایمن ز حیله شیطان

هزار شهر بگردیدم از فلک بفلک
بغیر حضرت السان نیافتم همه دان

هزار عاشق صادق بدند احمد را
ولیک کمتر افتد چو بوذر و سلمان

مگر بتوبه و تقوی طریقتی بروی
وگر نه راه نیابی بکوچه سلطان

دلم چو گم شود از کوی یار واطلبید
دگر مجوی دلم را ز روضه رضوان

ز عزت و عظمت خود بهیچ پروا نیست
ترا، چنانکه تویی، بر جمال خود نگران

چو قاسمی ز غمت خوشدل و سبکبارست
خدای رحم کند بر دل سبک باران
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.