۱۶۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۰۹

تربیت میکند مرا جانان
تهنیت می فرستم از دل و جان

بسر یار می خورم سوگند
که جزو نیست در مکین و مکان

گر ببینی حیات جان، بینی
عین آن یار در همه اعیان

چشم بگشای، تا عیان بینی
جمله مامور و جمله ما میران

بنده عشق یار مهرویم
بنده مأموم و عشق امام زمان

عقل سلطان ملک صورت شد
عشق سلطان جمله سلطانان

عشق سردار جمله دلها شد
سر نهادند سروران جهان

مست عشق تو شد دل و جانها
تا کجا رفت عقل سرگردان؟

قاسمی را بلطف خود بنواز
بنده تست آشکار و نهان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.