۱۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۴۴

بسودایت سرشت آب و گل من
بدیدار تو حل شد مشکل من

من از آیات مجدم، کس نداند
چه معنی خواهد از من قایل من؟

عنایت های بی علت مدد شد
بسامان آمد احوال دل من

ز رویت پرتوی بر جانم افتاد
بدیدار تو حل شد مشکل من

طلب کردم بسی، تا گشت روشن
بفیض حق ز اشک سایل من

پس از من در هوات، ای سر و سیراب
گل سوری برآید از گل من

بهر جانب که جویی قاسمی را
بکوی عشق یابی منزل من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.