هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان شاعری است که در ستایش معشوق و بیان حالات عاشقانه و روحانی خود سخن می‌گوید. او از یار خود می‌خواهد که تصویری از روی دل‌افروزش در دل او بیندازد، چرا که دلش مانند آینه‌ای است که زیبایی معشوق را منعکس می‌کند. شاعر از لذت وصال و فتح دل معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که بدون او حتی بهشت نیز برایش ارزشی ندارد. او همچنین از اسرار عرفانی و دیدار خدا در وجود معشوق سخن می‌گوید و در نهایت، خود را عاشقی مسکین معرفی می‌کند که دل و دین را در راه معشوق از دست داده است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۵۵۱

ای یار، ندانم که چه رسمست و چه آیین؟
گه ساقی جانهایی و گه محتسب دین

عکسی بدل انداز از آن روی دل افروز
روی تو چو ماهست و دلم آینه چین

المنة الله که رسیدیم و چشیدیم
از فاتحه فتح شما لذت آمین

بی تو نروم جانب جنت بتکلف
با صحبت تو فارغم از باغ و ریاحین

ای باد، مکن از سر زلفش سخن آغاز
زنهار! نجنبانی زنجیر مجانین

چشمت بگشایند، شوی واقف اسرار
تا عین خدا بینی در عین خدا بین

قاسم دل و دین باخت بیاد تو و جان هم
زین بیش چه باشد صفت عاشق مسکین؟
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.