۱۵۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۸۷

ساقیا، عذر مگو، باده بسر مستان ده
می بمستان بده و توبه به هشیاران ده

نیک بیمار فراقیم و ز پای افتاده
از شفاخانه تو شربت بیماران ده

اهل دل شربت وصل تو خریدند به جان
ما بضاعت چو نداریم بما ارزان ده

هرکس از شربت سودای تو سرمست شدند
جان ما را بکرم باده استحسان ده

گر تو خواهی که همی فاسد و کاسد نشود
باده از جام ارادت بخریداران ده

ساکن کوی ترا روضه رضوان فرمای
عاشق روی ترا جنت جاویدان ده

قاسمی، اعمش این راه نبیند خود را
زود باش و بکفش آینه رخشان ده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.