هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از دل‌شکستگی، عشق و درد سخن می‌گوید. او از عشق به عنوان یک گنج بی‌نهایت یاد می‌کند و از طبیب و دلبر خود طلب رحم می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند قرب الهی و عشق به معشوق حقیقی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۵۹۴

مرآت دل شکستی، ای گنج جاودانه
جان را وحید کردی آخر بهر بهانه

شب بود قوت ما، روزست قدرت ما
ما مست جام عشقیم، از باده شبانه

رحمی کن،ای طبیبم، ای دلبر حبیبم
بر روی زعفرانی، بر اشک دانه دانه

گفتم: نشان زلفت با ما که گوید آخر؟
هرجا مدققی بد، کردند ذکر شانه

گر عاشقی و مردی، در راه عشق فردی
کو آه دردمندان؟ کو سوز عاشقانه؟

از سر قاب قوسین آخر چه فهم کردی؟
با مصطفی خدا را سریست در میانه

گر سر عشق جویی، قاسم، ز دل طلب کن
گنجیست بی نهایت، بحریست بی کرانه
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.