هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از حبیب فرزانه سخن میگوید که با عشق و مستی معنوی، عاشقان را به سمت خود جذب میکند. او با ویژگیهایی مانند طناز، سرفراز و ملیح توصیف شده و حضور او در فضای ملک وجود، الهامبخش عاشقان است. شعر به تفاوت بین زاهدان و عاشقان اشاره میکند و تأکید میکند که قوت هرکس به اندازه همت اوست. در پایان، شاعر توصیه میکند که تنها از دوست سخن بگوییم و از افسانهها بگذریم.
رده سنی:
15+
مفاهیم عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده در این شعر ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، درک عمیقتر از عشق معنوی و مضامین فلسفی نیاز به بلوغ فکری دارد که معمولاً از نوجوانی به بعد شکل میگیرد.
شمارهٔ ۵۹۵
می کشد آن حبیب فرزانه
چشم را سرمه، زلف را شانه
می رود در فضای ملک وجود
«اینما کان » و «حیث ما کانه »
مست و طناز و سرفراز و ملیح
هر کرا دید داد پیمانه
گر نه از جام اوست مستی جان
چیست این نعرهای مستانه؟
زاهدان را صوامع و تسبیح
عاشقان را شراب و می خانه
بهوای تو دایم این دل مست
گاه شمعست و گاه پروانه
قوت هرکس بقدر همت اوست
طفل را شیر و مرغ را دانه
سخن از دوست گو، ز غیر مگوی
بگذر از قصهای افسانه
گر نقاب از جمال بردارد
قاسمی جان دهد بشکرانه
چشم را سرمه، زلف را شانه
می رود در فضای ملک وجود
«اینما کان » و «حیث ما کانه »
مست و طناز و سرفراز و ملیح
هر کرا دید داد پیمانه
گر نه از جام اوست مستی جان
چیست این نعرهای مستانه؟
زاهدان را صوامع و تسبیح
عاشقان را شراب و می خانه
بهوای تو دایم این دل مست
گاه شمعست و گاه پروانه
قوت هرکس بقدر همت اوست
طفل را شیر و مرغ را دانه
سخن از دوست گو، ز غیر مگوی
بگذر از قصهای افسانه
گر نقاب از جمال بردارد
قاسمی جان دهد بشکرانه
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.