۲۰۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۱۷

ای عشق دل فروز، که شاه مظفری
دل را نگاه دار، که سلطان کشوری

گر گویمت که: مرشد راهی، عجب مدار
ما راه می رویم و درین ره تو رهبری

جانرا بکف نهاده و خوش کف زنان و مست
این راه می رویم بوصف قلندری

در راه عشق رسم تکلف ز راه نیست
محکوم عشق گردی، اگر خود غضنفری

گر یار گویدت که: دل و جان و سر بباز
تسلیم راه باش و مکن فکر سرسری

ما بنده توایم، بهر جایگه که هست
وز شان تست قاعده بنده پروری

باری، ز روی لطف نظر کن بقاسمی
ای آفتاب روی ترا ماه مشتری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.