۲۰۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۲۳

ز حد گذشت حکایت ز قصه دوری
بشرح راست نیاید حدیث مهجوری

بیار، ساقی، ازان باده ای که در جامست
که جان ما بلب آمد ز رنج مخموری

طهارت دو جهان را اگر بدست آری
چو درد عشق نداری، هنوز مغروری

بغیر عشق خدا هرکه راه می جوید
کمال علت او از کریست، یا کوری

بگو بشیخ که: بسیار ازین قبول ملاف
که ترک فرصت وقتست طوق مشهوری

اگر تو جرعه ای از جام جم بدست آری
هزار قیصر و خاقان، هزار فغفوری

شراب کهنه چو خوردی، بگو ز سر قدم
که نیک دور بود شان مست و مستوری

بجان مستان، کین یک سخن ز من بستان :
غلام شاه عرب شو، اگرچه طیفوری

بقاسمی دو سه جام از کرم عطا فرمای
شراب ناب «اناالحق » ز جام منصوری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.