هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از دشواریهای راه عشق و فاصلهی انسان از حقیقت سخن میگوید. شاعر بیان میکند که عشق واقعی با مال و منال و جاهطلبی به دست نمیآید و تنها با شناخت و قرب به معشوق حقیقی میتوان به آن رسید. او از دوری از یار و اشتیاق به وصال شکایت میکند و در پایان، طلب شراب عرفانی «انا الحق» را دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانهی این شعر برای درک و تجربهی نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و استعارههای پیچیدهی عرفانی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۶۲۶
میسرت نشود عاشقی و مستوری
بوصل راه نیابی، بوصف مغروری
اگرچه قبله شهری، ازین حدیث ملاف
که این سخن ز تو دورست و تو ازین دوری
بعشق راه نیابی، بگنج و مال و منال
اگر بگنج فریدون و جاه فغفوری
چو آفتاب رخ یار در جهان پیداست
ولیک سد عظیمست علت کوری
رسید نعمت و عشرت، رسید دولت و جاه
که: میخورید عزیزان ولی بدستوری
مرا بقرب جناب تو آشنایی ده
بجان دوست، که آشفته ام ز مهجوری
بیار ساقی جانها، که قاسمی تشنه است
شراب ناب «انا الحق » ز جام منصوری
بوصل راه نیابی، بوصف مغروری
اگرچه قبله شهری، ازین حدیث ملاف
که این سخن ز تو دورست و تو ازین دوری
بعشق راه نیابی، بگنج و مال و منال
اگر بگنج فریدون و جاه فغفوری
چو آفتاب رخ یار در جهان پیداست
ولیک سد عظیمست علت کوری
رسید نعمت و عشرت، رسید دولت و جاه
که: میخورید عزیزان ولی بدستوری
مرا بقرب جناب تو آشنایی ده
بجان دوست، که آشفته ام ز مهجوری
بیار ساقی جانها، که قاسمی تشنه است
شراب ناب «انا الحق » ز جام منصوری
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.