۲۰۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۲۹

اگر ز مصر جهانی و گر ز تبریزی
ز پیر راه بدان قصه شکرریزی

تو پیر خانقهی، لیک غافلی از راه
ز من مپرس: چه ارزم؟ همان که میورزی

مجردان طریقت روان فدا کردند
تو نام مرگ شنیدی چو بید میلرزی

بعاقبت بدر مرگ بایدت رفتن
اگر تو خسرو چینی و شاه پرویزی

ببنده گفت فقیهی: هزار سال بمان
جواب دادم و گفتم: هزار سال بزی

تو پیشوای جهانی و این نمیدانی
بزعم خویش تو شیخی و لیک دهلیزی

بیا، بصحبت قاسم حدیث دوست شنو
تو قدر گنج چه دانی؟ که حبه ای ارزی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.