۱۶۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۴۲

پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی
ما با تو بوده ایم، «سیور من بجان سنی »

ای عشق، شاد باش، که سلطان مجلسی
ای عقل، چاره بر، ز گدایان خرمنی

ما را بفیض زنده جاوید کرده ای
ای عشق جان نواز، که چون روح در تنی

منصوروار لفظ «اناالحق » بگو بجد
چون پادشاه حسنی و از جمله احسنی

قربان ماه روی تو گردم هزار بار
ای شاه روزگار، «نچون سانمیسن منی »؟

صدبار اگر بروز ببینم جمال تو
روشن شوم ز عکس که مرآت روشنی

ای قاسمی، تو دیدن دلدار را طلب
موسی صفت، که ساکن وادی ایمنی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.