۱۵۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۴۸

با روی دل فروزت عیشیست جاودانی
ای منبع مکارم وی معدن امانی

عیشیست جاودانی، گر ره بری بدانی
بر چهره مشعشع گیسوی ارغوانی

از جان خبر نداری، انکار عشق داری
با تو کسی چه گوید؟ ای مرد کندلانی

در بند هر دو عالم بگشاد عشق محکم
در بند ره نه ای تو، در بند آب و نانی

جان سه باره او را «ثالث ثلاثه » گوید
ثالث چگونه باشد، آنجا که نیست ثانی؟

چون خامه ام براندی، رفتم بسر، چه گویم؟
خوش باشد ار زمانی؟ چون نامه ام بخوانی

گفتی که: روزکی چند در هجر ما سر بر
امری محال باشد بی دوست زندگانی

گفتم بپیر غافل، چون زین جهان برون شد:
تا خود چگونه باشد احوال آن جهانی

زنهار! جان قاسم، در خویشتن مشو گم
بر فطرت یقینی، در حضرت عیانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.