هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از مولانا بیانگر عشق و وحدت با معشوق حقیقی است. درویشی با دل و جان به ملک دلستانی میرسد و خانهای در کوی جانان دارد. شاعر از جلوههای ظاهری حسن بینیاز است و وصال دوست را در فنا شدن میداند. جان از فرط مستی درد جانان میخواهد و حریفان غافل از این حقیقت هستند. شعر با درخواست قاسمی بر خاک کویت و اظهار ناتوانی پایان مییابد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و نیاز به درک فلسفی و ادبی برای فهم کامل شعر، آن را برای مخاطبان جوان و بزرگسال مناسب میسازد. همچنین استفاده از اصطلاحات عرفانی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار باشد.
شمارهٔ ۶۵۰
بدرویشی دلی گر بود و جانی
مسجل شد بملک دلستانی
مرا در کوی جانان خانه ای هست
مبارک مسکنی، خوش خان و مانی!
چه سود از جلوه های حسن شاهد؟
چو نبود در میان عین عیانی
اگر روی دلت با روی یارست
مبارک ساعتی، فرخ زمانی
بتنها قطع این ره نیست ممکن
مگر در صحبت روشن روانی
نشان پرسیدی از محبوب جانها
چه گویم من نشان بی نشانی؟
وصال دوست میخواهی، فنا شو
ازین خوشتر نباشد امتحانی
چنان مستست جان، کز فرط مستی
ز جانان درد میخواهد روانی
حریفان غافلند از وقت و کس نیست
بگوش غافلان گوید اذانی
مرا ساقی پیاپی جام دارد
شدم از دست، ساقی الامانی
که باشد قاسمی بر خاک کویت؟
فقیری، ناتوانی، کس مدانی
مسجل شد بملک دلستانی
مرا در کوی جانان خانه ای هست
مبارک مسکنی، خوش خان و مانی!
چه سود از جلوه های حسن شاهد؟
چو نبود در میان عین عیانی
اگر روی دلت با روی یارست
مبارک ساعتی، فرخ زمانی
بتنها قطع این ره نیست ممکن
مگر در صحبت روشن روانی
نشان پرسیدی از محبوب جانها
چه گویم من نشان بی نشانی؟
وصال دوست میخواهی، فنا شو
ازین خوشتر نباشد امتحانی
چنان مستست جان، کز فرط مستی
ز جانان درد میخواهد روانی
حریفان غافلند از وقت و کس نیست
بگوش غافلان گوید اذانی
مرا ساقی پیاپی جام دارد
شدم از دست، ساقی الامانی
که باشد قاسمی بر خاک کویت؟
فقیری، ناتوانی، کس مدانی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.