هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر به ستایش معشوق و بیان تأثیرات عمیق عشق و جمال او بر روح و جان خود می‌پردازد. او از نور روی معشوق، رهایی از جهل، و عشق بی‌پایان خود سخن می‌گوید و در نهایت، خود را فدای معشوق می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و شناختی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۶۵۹

ز نور روی تو پیداست سر سبع مثانی
ز جبهه تو هویداست آن لطیفه که دانی

ز خواب جهل و ضلالت خلاص داد دلم را
صفیر بلبل خبرت، ز گلستان معانی

بپیش من که من آزاد سر و باغ جهانم
مگو حدیث بهاران، که از قبیل خزانی

حدیث حق چو شنیدی، چو موم باش بفرمان
که کافریست تحکم برای منع معانی

ز قصهای تو روشن حدیث اول و آخر
ز غمزهای تو ظاهر رموز سر نهانی

اسیر باده شوقت هزار جان مصفا
رهین دردی دردت هزار عاشق و جانی

بحق روی چو ماهت،بحق زلف سیاهت
مرا ز من بستانی، بهر صفت که توانی

تو آفتاب حیاتی، حیات جان و جهانی
فدای جان تو بادا، هزار جان و جوانی

شدست قاسم بیدل ز نور روی تو حیران
بهیچ چیز نمانی،چه گویمت: بچه مانی؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.