۱۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۸۲

چو زنان،مباش قانع،ز جهان برنگ و بویی
بزن، ای پسر، چو مردان، قدمی بجست و جویی

که جهان شراب خانه است و درو شراب کهنه
بکش این شراب کهنه، تو بهر زمان، بنویی

من ازین خمار مستی نه چنان شدم که هرگز
بخودم بود مجالی،بخدا،بهیچ رویی

همه آب خواره بینی، که ز ما کنند مستی
اگر آب خواره سازند ز خاک ما سبویی

نرسد بهو، هرآنکو که ز انقیاد خود را
نکند فدای چوگان، بهوای هو چو گویی

همه آبروی زاهد بر خلق باد باشد
که ز خاک آستانش نرسد بآبرویی

کم زهد گیر، قاسم، که ازین شراب خانه
بمشام جان زاهد نرسیده است بویی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.