۱۷۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴

قبله جان من تویی، گیل فرشته رنگ و بو
ماه سپهر مکرمت، سرو ریاض آرزو

گیل نه ای، فرشته ای، وز دل و جان سرشته ای
گیل که بو؟ که بو چنین حور وش و فرشته خو؟

می دل و دین تی فدا، خوا ببری که وس خوشی
قبله تویی، کجا روم شهر بشهر و کوبکو؟

تی سر زلف مشکبو، آنچه بمن کری ز جان
شرح دهم، اگر بود، با تو مجال، موبمو

آینه را اگر رسد عکس جمال تو دمی
کی رسد آنکه باشدش با تو مجال رو برو؟

دوش بغمزه گفته ای: او ز نما ترا بغم
نوبت دیگر از کرم قصه دوش باز گو

گفتمش: ای مراد جان، وعده وصل کرده ای
گفت که: آن حکایتا وا مطلب، که آن بشو

گفتمش: ای عزیز من، خوار شدم ز عشق تو
گفت که: نانه خوار بین، کاوره فن لا و لو

گفتم: عاشق تویم، چیست بگو دوای من؟
گفت: مگوی این سخن، بی تو مرا بسر بشو

قاسمی از فراق و غم گم شد و بی خبر ز خود
گم شده فراق را از کرم تو و از جو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.