هوش مصنوعی:
این متن بیانگر درد و رنج ناشی از عشق و غم است. شاعر از تأثیر عمیق غم و عشق بر خود سخن میگوید، که او را دگرگون کرده و به زانو درآورده است. او از رنجهای عاطفی، شرمندگی، و اسارت در فقر عاطفی میگوید، اما در نهایت عشق او را آزاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیدهای است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، ممکن است برخی مفاهیم مانند رنج عشق و غم برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۸
از بسکه غمت گداخت ما را
نتوان از ما شناخت ما را
در ششدر داو رشک بودیم
دل برد ز غیر و باخت ما را
شرمنده دل چرا نباشیم
هر چند که سوخت، ساخت ما را
صد زخم جگر نواز بردیم
لعلش نمکین نواخت ما را
بی صرفه مهین شریک غم شد
دل کاش نمی شناخت ما را
بودیم اسیر بینوایی
عشق آمد و وانواخت ما را
نتوان از ما شناخت ما را
در ششدر داو رشک بودیم
دل برد ز غیر و باخت ما را
شرمنده دل چرا نباشیم
هر چند که سوخت، ساخت ما را
صد زخم جگر نواز بردیم
لعلش نمکین نواخت ما را
بی صرفه مهین شریک غم شد
دل کاش نمی شناخت ما را
بودیم اسیر بینوایی
عشق آمد و وانواخت ما را
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.