۲۰۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹

به امید کسی نگذاشت بیدادش دل ما را
خدا اجری دهد در کشتن ما قاتل ما را

هوای معتدل کشت پریشان را نمی سازد
ز برقی پرورد هر لحظه دهقان حاصل ما را

غبار خاطر مقصد شود سعی فضول اینجا
ندارد هیچ کوشش اجر سعی کامل ما را

شد از عکس رخت آیینه ها دیوان حیرانی
چه خواهد شد بخوان یکبار احوال دل ما را

گداز موم بخشد سنگ را نقش نگین دل
به خاطر بگذران گاهی جنون کامل ما را

بود هر موج این دریای آتش نبض، توفانی
چه خواهد شد اگر طاقت نهد مدی دل ما را

لبش تبخاله سوز دانه کشت فنا گردد
اگر در خواب خوش بیند دمیدن حاصل ما را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.