۱۷۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۳

بسکه با حیرت برآوردیم کام خویش را
بر جبین ما نویسد عشق نام خویش را

پیچ و تابم بس نبود از رشک قاصد سوختم
هم نوشتم نامه هم بردم پیام خویش را

شکوه بیجا چرا می کردم از بیداد او
من که از خود می کشیدم انتقام خویش را

داشتم رنگین بهار فرصتی از اشک و آه
وزگل و سنبل گرفتم صبح و شام خویش را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.