۲۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۶

بی رخت شکوه ز بخت سیهی نیست مرا
لاف طاقت زده ام کم گنهی نیست مرا

دیده گر جلوه گه گلشن امید شود
همچو نرگس سر و برگ نگهی نیست مرا

حلقه دام در این سلسله محراب دعاست
ورنه در هر دو جهان سجده گهی نیست مرا

می زند سوز دلم طعنه به آرام سپند
به ز آتشکده آرامگهی نیست مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.