۱۸۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۱

لعلت زجام شیر و شکر می دهد مرا
ساغر ز آبروی گوهر می دهد مرا

ساغر به طاق ابروی وحشت کشیده ام
بیگانگی ز خویش خبر می دهد مرا

ساقی ستم ظریف و می از شعله شوخ تر
جامی نداده جامی دگر می دهد مرا

گردم به جستجوی تو پرواز می کند
در خاک هم هوای تو پر می دهد مرا

گر دیده باغبان بهار خیال خویش
شبنم به جای خون جگر می دهد مرا

هر ناله ای که کرد فراموش سینه ام
پیغامی از زبان اثر می دهد مرا

پیغام من شکنجه کش انتظار نیست
قاصد نرفته شوق خبر می دهد مرا

گر دیده بحر گوهر مقصود دامنم
تا ناخدا نوید خبر می دهد مرا

شد گرد عزلتم گل آوارگی اسیر
حب وطن نوید سفر می دهد مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.