هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد فراق و عشق به معشوق سخن میگوید. او از ناتوانی در فراموشی عشق و جای خالی معشوق مینالد و از اشکها و روح آشفتهاش میگوید. تصاویری مانند گلدستههای جاودان، باغبان خضر و سروهای بلند، زیبایی و جذابیت معشوق را توصیف میکنند. شاعر در نهایت اعتراف میکند که دیدن معشوق او را بیخود و اسیر کرده است.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۵۳
کی زدل بیرون کنم درد تمنای تو را
چون توانم دید خالی جای غمهای تو را
گریه تا مکتوب اشکم را به صحرا برده است
روح مجنون کرده استقبال رسوای تو را
دیده ام گلدسته می بندد ز عمر جاودان
باغبان خضر است گلزار تماشای تو را
صد خیابان سرو بالا می کشد از دیده ام
در نظر دارم خیال سرو بالای تو را
گشته ایم از دیدن روی تو بیخود چون اسیر
چون تواند دید چشم من سراپای تو را
چون توانم دید خالی جای غمهای تو را
گریه تا مکتوب اشکم را به صحرا برده است
روح مجنون کرده استقبال رسوای تو را
دیده ام گلدسته می بندد ز عمر جاودان
باغبان خضر است گلزار تماشای تو را
صد خیابان سرو بالا می کشد از دیده ام
در نظر دارم خیال سرو بالای تو را
گشته ایم از دیدن روی تو بیخود چون اسیر
چون تواند دید چشم من سراپای تو را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.