هوش مصنوعی: شاعر در این متن از اضطراب دل و عشق سخن می‌گوید، از شرم و نیرنگ، از گلشن بخشش و وحشت پرسش. او از ناز و نیاز می‌گوید و از شور عشق که در دل شعله می‌افروزد. شاعر به تماشای زیبایی‌های معشوق می‌پردازد و از شوخی‌های چشمک‌زن او سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و ادبی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژه‌ها و مفاهیم مانند 'نیرنگ' و 'کفن' ممکن است نیاز به توضیح داشته باشند.

شمارهٔ ۵۴

اضطراب دل به من گفت آمدنهای تو را
بیخودی هم کرد سرگوشی سخنهای تو را

شرم خوب است اینقدر نیرنگ اما خوب نیست
چون کنم نظاره در یک آن چمنهای تو را

گلشن بخشش جدا وحشتگه پرسش کجا
محشر دیگر بود رنگین کفنهای تو را

گر توانم کرد شرح ناز و تفسیر نیاز
کی توانم گفت رام دل شدنهای تو را

شعله گر صد رنگ افروزد همان افسرده است
وقت مستی دیده ام افروختنهای تو را

از تماشا دیده نرگس چراغان می شود
گر ببیند شوخی چشمک زدنهای تو را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.