هوش مصنوعی: این شعر به آیینه و ویژگی‌های نمادین آن می‌پردازد. آیینه در اینجا نماد صداقت، پاکی و روشنایی است، اما گاهی نیز به دلیل راستگویی‌اش مورد سرزنش قرار می‌گیرد. شاعر از آیینه به عنوان نمادی از باطن پاک و ظاهر فریبنده یاد می‌کند و تأکید دارد که آیینه با وجود شفافیتش، گاهی در معرض تهدید و آسیب قرار می‌گیرد. همچنین، شعر به رابطه‌ی عاطفی شاعر با آیینه و احساسات پیچیده‌ی او نسبت به آن اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶۰

گر دلم پنهان نسازد در غبار آیینه را
شعله از خجلت گدازد چون شرار آیینه را

پاکتر آید برون دلهای روشن از گداز
نیست خاکستر بسوزی گر هزار آیینه را

ظاهری دارد بساطی در نظرها چیده است
صافی باطن نمی آید به کار آیینه را

خاطرش را هر دم از بازیچه ای خوش می کند
کرده سرگردان فریب روزگار آیینه را

شوخ چشم بیزبان را آبروی دیگر است
دوست می دارد دلم بی اختیار آیینه را

استقامت خصمی اضداد را سازد حصار
نیست باک از تیرباران این چهار آیینه را

حال ما در خواب اگر بیند دلش خون می شود
گشته روزی دولت بی انتظار آیینه را

با دل بیطاقت ما تا چه پردازد اسیر
آن خط و خالی که می سازد غبار آیینه را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.