۱۶۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۵

دلم آیینه گر شرمندگی را
وجودم داغ دارد بندگی را

خجل دارد دل کم فرصت من
فروزان اختر فرخندگی را

متاع کاسدم می کاهد از بیم
که بفروشم سلم ار زندگی را

چه ناشایسته وضعم وای بر من
ز خجلت می گدازم زندگی را

مرا می زیبد الحق ناخدایی
چه رنگین کرده ام زیبندگی را

تلافی چون کنم هر چند بخشند
به عمرم گوهر پایندگی را

زعصیانهای رنگارنگ فریاد
به تنگ آورده ام شرمندگی را

اطاعت پیشگی بر من مسلم
اسیرکفر دارم بندگی را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.