هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شمع و پروانه به عنوان نمادهای عشق و فداکاری به تصویر کشیده شده‌اند. شمع از بی‌توجهی پروانه شکایت می‌کند و از عشق یکطرفه و رنج‌های ناشی از آن می‌گوید. پروانه نیز با وجود سوختن در آتش عشق، سکوت پیشه کرده و رنج خود را پنهان می‌کند. متن به مفاهیمی مانند عشق، فداکاری، رنج و سکوت در برابر درد اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

کوته نظر

شمع بگریست گه سوز و گداز
کاز چه پروانه ز من بیخبر است

بسوی من نگذشت، آنکه همی
سوی هر برزن و کویش گذر است

بسرش، فکر دو صد سودا بود
عاشق آنست که بی پا و سر است

گفت پروانهٔ پر سوخته‌ای
که ترا چشم، بایوان و در است

من بپای تو فکندم دل و جان
روزم از روز تو، صد ره بتر است

پر خود سوختم و دم نزدم
گر چه پیرایهٔ پروانه، پر است

کس ندانست که من میسوزم
سوختن، هیچ نگفتن، هنر است

آتش ما ز کجا خواهی دید
تو که بر آتش خویشت نظر است

به شرار تو، چه آب افشاند
آنکه سر تا قدم، اندر شرر است

با تو میسوزم و میگردم خاک
دگر از من، چه امید دگر است

پر پروانه ز یک شعله بسوخت
مهلت شمع ز شب تا سحر است

سوی مرگ، از تو بسی پیشترم
هر نفس، آتش من بیشتر است

خویشتن دیدن و از خود گفتن
صفت مردم کوته نظر است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:کمان قضا
گوهر بعدی:کودک آرزومند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.