۱۳۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۴

روز وصل است انتظار غریب
نیست اینها ز روزگار غریب

عندلیبم سمندر چمن است
کس مبادا چو من دیار غریب

وحشتم الفت الفتم وحشت
هست صیاد من شکار غریب

جوش عشق است خوش تماشایی است
گشت در باغ برگ و بار غریب

اشک من تا بهار پیرا شد
دل ما آشنا دیار غریب

باغ وصل است اسیر شکر خدا
گشته در سینه خارخار غریب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.