۱۵۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۷

تو را ز حسن بهار جمال سیراب است
مرا ز عشق خزان ملال سیراب است

به رنگ آینه از جوش سبزه خط یار
ریاض خاطر صاحب کمال سیراب است

چرا ز سایه پرواز من چمن ندمد
که در هوای توام ابر بال سیراب است

شکسته دل به ره شوق جاده ای دارد
که همچو جدول باغ خیال سیراب است

ز باغبانی رنگین گریه می بالم
بنفشه زار تو از تو خط و خال سیراب است

چو باغ آینه روی خزان نبیند اسیر
بهارش از عرق انفعال سیراب است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.