هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از درد دل و عشق سخن میگوید. شاعر از احساسات عمیق خود، رنجهای عاشقانه، و زیباییهای معشوق صحبت میکند. همچنین، اشاراتی به صبر در برابر حسادت و امید به وصال دارد.
رده سنی:
15+
این شعر دارای مفاهیم عاطفی و عاشقانه عمیق است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات دارد.
شمارهٔ ۱۶۳
دل بی درد ز افسردن حالش پیداست
صید آزاد ز نقش پر و بالش پیداست
خس نقاب آمده این شعله ز خلوتگه راز
هر کجا می روم از سینه خیالش پیداست
گهر پاک چه غم دارد از آسیب حسود
لعل اگر خاک شود آب زلالش پیداست
سرمه بینا شده از سایه مژگان سیاه
گوشه چشم نگار از خط و خالش پیداست
همچو آیینه که در سنگ عیان است اسیر
از شب تیره من صبح وصالش پیداست
صید آزاد ز نقش پر و بالش پیداست
خس نقاب آمده این شعله ز خلوتگه راز
هر کجا می روم از سینه خیالش پیداست
گهر پاک چه غم دارد از آسیب حسود
لعل اگر خاک شود آب زلالش پیداست
سرمه بینا شده از سایه مژگان سیاه
گوشه چشم نگار از خط و خالش پیداست
همچو آیینه که در سنگ عیان است اسیر
از شب تیره من صبح وصالش پیداست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.