هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از احساسات عمیق و دردهای عاطفی سخن میگوید. شاعر از رنجهای درونی، عشق ناکام، و آشفتگی روحی خود میگوید. تصاویری مانند گل صدبرگ، آتش یاقوت، و شرارههای سوخته نشاندهندهی عشق و رنج هستند. همچنین، اشارههایی به دیوانگی، بیقراری، و ناتوانی در کنترل احساسات وجود دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند 'جگر سوخته' و 'شعلهی خواب' نیاز به درک بالاتری از احساسات و تجربیات زندگی دارند.
شمارهٔ ۱۶۵
گل صد برگ ز درهم شده کارم پیداست
چه بهاری ز جگر سوخته خارم پیداست
گریه با آتش یاقوت محبت چه کند
گر ز سر آب گذشته است شرارم پیداست
می توان کرد تماشای نفس سوختگی
دل دویدن ز سراسیمه غبارم پیداست
عندلیب گل اوضاع پریشان خودم
رنگ رخسار تو از چهره کارم پیداست
نتوان بست به زنجیر عدم شوق مرا
دل دیوانه ز پیچیده غبارم پیداست
بستر شعله همین خواب مرا می سوزد
دل بیدار ز پرواز شرارم پیداست
گشت دیوانه درید آینه ام خامه رنگ
خوش چراغان گلی از شب تارم پیداست
لذتی می چشم از هر غم بیهوده اسیر
نمک خوان معاشم ز مدارم پیداست
چه بهاری ز جگر سوخته خارم پیداست
گریه با آتش یاقوت محبت چه کند
گر ز سر آب گذشته است شرارم پیداست
می توان کرد تماشای نفس سوختگی
دل دویدن ز سراسیمه غبارم پیداست
عندلیب گل اوضاع پریشان خودم
رنگ رخسار تو از چهره کارم پیداست
نتوان بست به زنجیر عدم شوق مرا
دل دیوانه ز پیچیده غبارم پیداست
بستر شعله همین خواب مرا می سوزد
دل بیدار ز پرواز شرارم پیداست
گشت دیوانه درید آینه ام خامه رنگ
خوش چراغان گلی از شب تارم پیداست
لذتی می چشم از هر غم بیهوده اسیر
نمک خوان معاشم ز مدارم پیداست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.