هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن گلی از خنده‌های خود و گریه‌های بلبل سخن می‌گوید. گل به گذرا بودن زندگی و ناهمواری‌های آن اشاره می‌کند و تأکید می‌کند که همه چیز موقت است. گل از خوشی‌های لحظه‌ای و گذر عمر سخن می‌گوید و این که هیچ‌کس عمر جاودانه ندارد. در نهایت، گل از خرمی خود با وجود خارهایش و آشنایی با حوادث زندگی صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم فلسفی و عمیق در مورد زندگی، گذر زمان و موقتی بودن چیزهاست که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند و آن را درک کنند.

گریهٔ بی سود

باغبانی، قطره‌ای بر برگ گل
دید و گفت این چهره جای اشک نیست

گفت، من خندیده‌ام تا زاده‌ام
دوش، بر خندیدنم بلبل گریست

من، همی خندم برسم روزگار
کاین چه ناهمواری و ناراستیست

خندهٔ ما را، حکایت روشن است
گریهٔ بلبل، ندانستم ز چیست

لحظه‌ای خوش بوده‌ایم و رفته‌ایم
آنکه عمر جاودانی داشت، کیست

من اگر یک روزه، تو صد ساله‌ای
رفتنی هستیم، گر یک یا دویست

درس عبرت خواند از اوراق من
هر که سوی من، بفکرت بنگریست

خرمم، با آنکه خارم همسر است
آشنا شد با حوادث، هر که زیست

نیست گل را، فرصت بیم و امید
زانکه هست امروز و دیگر روز نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گره گشای
گوهر بعدی:گفتار و کردار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.