۱۱۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۹

موم شمع کشته از دل چون شد آهن بهتر است
خانه زاد شوخ از فرزند بودن بهتر است

برق تازان را غبار اینجا حصار آهن است
گر شوی در نیستی پنهان ز جوشن بهتر است

بهتر از صد دل وفای تازه یک جو از قدیم
جمله عالم دوست باش آن دوست دشمن بهتر است؟

روی آسایش نبیند دست از دست سنان
پیچ و تاب مار از تار فلاخن بهتر است؟

جلوه ای در کار عالم کرده (از) پرگار من
خار با گل می کند دعوی که از من بهتر است

اینقدر هم بس که رنگ سوختن دارد اسیر
در نظر خاکستر گلخن ز گلشن بهتر است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.