۱۲۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۴

قفل غم بهر گشاد دل کلید دیگر است
نا امیدان را به نومیدی امید دیگر است

عالم می وسعتی دارد که در هر گوشه ای
جام نوروز دگر پیمانه عید دیگر است

گرمی هنگامه دل از زیان و گوش نیست
راز داران تو را گفت و شنید دیگر است

دید اگر داری چراغ از دور روشن می کنی
تیره بختی مشرق روز سفید دیگر است

سرگرانش دیده ای هشیار کی یابی اسیر
هر نگاه تلخ او جام نبیذ دیگر است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.