۱۴۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۴

کی در صفا چو تیغ تواش سینه روشن است
بی جوهری ز چهره آیینه روشن است

از فیض آب گوهر پیکان تیر او
در بحر عشق چون صدفم سینه روشن است

غم نیست گر به روی تو گاهی کند نگاه
چون آفتاب کوری آیینه روشن ا ست

زاهد خیال شیشه می کرد وکور شد
آه که مرا که در شب آدینه روشن است؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.