هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق، رنج و غم غربت سخن می‌گوید. شاعر از دردهای عشق و زخم‌های دشمن می‌نالد و از غربت و دوری از وطن شکوه می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به ریا و ظاهرسازی دارد و از زاهد دل‌سخت انتقاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند انتقاد از زاهد و ریا ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۵۰

کشته ناز تو کی با کش ز طعن دشمن است
زخم تیغت چون حمایل شد دعای جوشن است

خویش را هر چند عاقل می نمایم در لباس
خون صد چاکم فزون در گردن پیراهن است؟

گر بود چشم تری گرد کدورت توتیاست
خاک شورانگیز غربت سرمه چشم من است

گردن مینا به مستان نامه سربسته است
خون مکن زاهد دل ما را که مضمون روشن است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.