۱۶۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵۳

جمعیت جهان ز پریشانی من است
تعمیر این خرابه ز ویرانی من است

هوش از سرم نظاره روی تو برده است
آیینه داغ منصب حیرانی من است

منت دگر ز چاک گریبان نمی کشم
بوی بهار خلعت عریانی من است

زخم فراق هم شده ناسور و زنده ام
تیغ وفا خجل ز گرانجانی من است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.