هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و دلبستگی عمیق خود سخن میگوید. او از نگاه معشوق که همچون دامی برای دلهای شیفته است، یاد میکند و به مقاومت دل خود در برابر این عشق اشاره دارد. همچنین، به اسارت در نگاه معشوق و طلسم عشق او اعتراف میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعارههای پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی مفاهیم مانند 'خیال کشتن' و 'اسارت در نگاه' نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۲۹۵
دلم را صبح عید جانسپاری است
که خورشید مرا وقت سواری است
ز بیم فتنه چشم سیاهی
نگه در پرده چشمم حصاری است
ز چشم شیر دارد حلقه دام
نگاهش گرچه آهوی شکاری است
دل دیوانه ما سخت جانی است
که از فرهاد و مجنون یادگاری است
خیال کشتنم دارد نهانی
تغافل مژده امیدواری است
اسیر یک نظر بودم همه عمر
نگاه او طلسم دوستداری است
که خورشید مرا وقت سواری است
ز بیم فتنه چشم سیاهی
نگه در پرده چشمم حصاری است
ز چشم شیر دارد حلقه دام
نگاهش گرچه آهوی شکاری است
دل دیوانه ما سخت جانی است
که از فرهاد و مجنون یادگاری است
خیال کشتنم دارد نهانی
تغافل مژده امیدواری است
اسیر یک نظر بودم همه عمر
نگاه او طلسم دوستداری است
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.