هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر وحدت و یگانگی عاشق و معشوق است. شاعر از عشق، وفا، درد فراق و وصال سخن میگوید و تأکید میکند که دل عاشق و معشوق یکی است. او از رنج هجران و شادی وصل میگوید و ارزش این احساسات را برابر میداند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۳۰۳
دامان پاک عاشق و برگ سمن یکی است
خاکستر وفا و عبیر چمن یکی است
هر جا که هست در قدم یار خوشنماست
سروی چو نیست رونق دشت و دمن یکی است
از وصل در گدازم و از هجر در خمار
بیدرد را گمان که مگر درد من یکی است
دلتنگی و بیهده کردی شکار او
قدر گداز و قیمت دل سوختن یکی است
من محو جلوه گشتم و او مست یار اسیر
نازم به دولتی که دل یار و من یکی است
خاکستر وفا و عبیر چمن یکی است
هر جا که هست در قدم یار خوشنماست
سروی چو نیست رونق دشت و دمن یکی است
از وصل در گدازم و از هجر در خمار
بیدرد را گمان که مگر درد من یکی است
دلتنگی و بیهده کردی شکار او
قدر گداز و قیمت دل سوختن یکی است
من محو جلوه گشتم و او مست یار اسیر
نازم به دولتی که دل یار و من یکی است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.