هوش مصنوعی:
این متن یک نصیحت اخلاقی و آموزشی است که از زبان مرغی به جوجههایش بیان میشود. مرغ به جوجهها یادآوری میکند که وظیفه اصلی آنها جمعآوری دانه و تلاش برای تأمین معاش است. همچنین، هشدار میدهد که از خطرات دنیای بیرون مانند شکارچیان و دامها دوری کنند و به خانه و خانواده خود وفادار بمانند. متن بر اهمیت کار، تلاش، و هوشیاری در برابر خطرات تأکید دارد.
رده سنی:
8+
این متن با زبانی ساده و قابل فهم، مفاهیم اخلاقی و آموزشی را به کودکان و نوجوانان منتقل میکند. همچنین، استفاده از تمثیل مرغ و جوجهها برای انتقال پیام، جذابیت و درک بهتری برای این گروه سنی ایجاد میکند.
مادر دوراندیش
با مرغکان خویش، چنین گفت ماکیان
کای کودکان خرد، گه کارکردن است
روزی طلب کنید، که هر مرغ خرد را
اول وظیفه، رسم و ره دانه چیدن است
بی رنج نوک و پا، نتوان چینه جست و خورد
گر آب و دانهایست، بخونابه خوردن است
درمانده نیستید، شما را بقدر خویش
هم نیروی نشستن و هم راه رفتن است
پنهان، ز خوشهای بربائید دانهای
در قریه گفتگوست، که هنگام خرمن است
فریاد شوق و بازی طفلانه، هفتهایست
گر بشنوید، وقت نصیحت شنیدن است
گیتی، دمی که رو بسیاهی نهد، شب است
چشم، آنزمان که خسته شود، گاه خفتن است
بی من ز لانه دور نگردید هیچ یک
تنها، چه اعتبار در این کوی و برزن است
از چشم طائران شکاری، نهان شوید
گویند با قبیلهٔ ما، باز دشمن است
جز بانگ فتنه، هیچ بگوشم نمیرسد
یا حرف سر بریدن و یا پوست کندن است
نخجیرگاهها و کانها و تیرهاست
سیمرغ را، نه بیهده در قاف مسکن است
با طعمهای ز جوی و جری، اکتفا کنید
آسیب آدمی است، هر آنجا که ارزان است
هر جا که سوگ و سور بود، مرغ خانگی
رانش بسیخ و سینه بدیگ مسمن است
از خون صدهزار چو ما طائر ضعیف
هر صبح و شام، دامن گیتی ملون است
از آب و دان خانهٔ بیگانگان چه سود
هر کس که منزوی است زاندیشه ایمن است
پیدا هزار دام ز هر بام کوتهی است
پنهان هزار چشم بسوراخ و روزن است
زینسان که حمله میکند این گنبد کبود
افتد، نرفته نیمرهی، گر تهمتن است
هر نقطه را، بدیدهٔ تحقیق بنگرید
صیاد را علامت خونین بدامن است
از لانه، هیچگاه نگردید تنگ دل
کاینخانه بس فراخ و بسی پاک و روشن است
با مرغ خانه، مرغ هوا را تفاوتی است
بال و پر شما، نه برای پریدن است
ما را به یک دقیقه توانند بست و کشت
پرواز و سیر و جلوه، ز مرغان گلشن است
گر به دام حیلهٔ مردم فتادهایم
ایام هم، چو وقت رسد، مردم افکن است
تلخست زخم خوردن و دین جفای سنگ
گر زانکه سنگ کودک و گر زخم سوزن است
جائی که آب و دانه و گلزار و سبزهایست
آنجا فریب خوردن طفلان، مبرهن است
کای کودکان خرد، گه کارکردن است
روزی طلب کنید، که هر مرغ خرد را
اول وظیفه، رسم و ره دانه چیدن است
بی رنج نوک و پا، نتوان چینه جست و خورد
گر آب و دانهایست، بخونابه خوردن است
درمانده نیستید، شما را بقدر خویش
هم نیروی نشستن و هم راه رفتن است
پنهان، ز خوشهای بربائید دانهای
در قریه گفتگوست، که هنگام خرمن است
فریاد شوق و بازی طفلانه، هفتهایست
گر بشنوید، وقت نصیحت شنیدن است
گیتی، دمی که رو بسیاهی نهد، شب است
چشم، آنزمان که خسته شود، گاه خفتن است
بی من ز لانه دور نگردید هیچ یک
تنها، چه اعتبار در این کوی و برزن است
از چشم طائران شکاری، نهان شوید
گویند با قبیلهٔ ما، باز دشمن است
جز بانگ فتنه، هیچ بگوشم نمیرسد
یا حرف سر بریدن و یا پوست کندن است
نخجیرگاهها و کانها و تیرهاست
سیمرغ را، نه بیهده در قاف مسکن است
با طعمهای ز جوی و جری، اکتفا کنید
آسیب آدمی است، هر آنجا که ارزان است
هر جا که سوگ و سور بود، مرغ خانگی
رانش بسیخ و سینه بدیگ مسمن است
از خون صدهزار چو ما طائر ضعیف
هر صبح و شام، دامن گیتی ملون است
از آب و دان خانهٔ بیگانگان چه سود
هر کس که منزوی است زاندیشه ایمن است
پیدا هزار دام ز هر بام کوتهی است
پنهان هزار چشم بسوراخ و روزن است
زینسان که حمله میکند این گنبد کبود
افتد، نرفته نیمرهی، گر تهمتن است
هر نقطه را، بدیدهٔ تحقیق بنگرید
صیاد را علامت خونین بدامن است
از لانه، هیچگاه نگردید تنگ دل
کاینخانه بس فراخ و بسی پاک و روشن است
با مرغ خانه، مرغ هوا را تفاوتی است
بال و پر شما، نه برای پریدن است
ما را به یک دقیقه توانند بست و کشت
پرواز و سیر و جلوه، ز مرغان گلشن است
گر به دام حیلهٔ مردم فتادهایم
ایام هم، چو وقت رسد، مردم افکن است
تلخست زخم خوردن و دین جفای سنگ
گر زانکه سنگ کودک و گر زخم سوزن است
جائی که آب و دانه و گلزار و سبزهایست
آنجا فریب خوردن طفلان، مبرهن است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۲۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:لطف حق
گوهر بعدی:مرغ زیرک
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.